آمار مرداد 1388 - خوشکلترین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادرت را با نیکویى بدو سرزنش کن ، و گزند وى را به بخشش بدو به وى بازگردان . [نهج البلاغه]
3  خوشکلترین  4

ورزشی (چهارشنبه 88/5/7 :: ساعت 7:21 عصر )
در گفت‌وگو با فارس
پروین: کریمی دوست نداشت در پرسپولیس بماند

خبرگزاری فارس: پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس گفت:‌ تلاشم را برای حضور کریمی انجام دادم اما او دوست نداشت در پرسپولیس بماند.



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: علی شعبانی

    ورزشی (چهارشنبه 88/5/7 :: ساعت 7:19 عصر )
    با قراردادی یک ساله
    علی کریمی به استیل‌آذین پیوست

    خبرگزاری فارس: هافبک فصل گذشته تیم فوتبال پرسپولیس به استیل‌آذین پیوست.



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: علی شعبانی

    شهلا روى لبه تیغ (سه شنبه 88/5/6 :: ساعت 6:17 عصر )
    ایران: پس از پایان محاکمه، شهلا همراه مأموران بدرقه به خودروى «ون»
    سبزرنگ مقابل مجتمع قضایى منتقل شد. سپس خبرنگاران ما با قاضى پرونده گفت
    وگوى کوتاهى انجام دادند.

    درباره محاکمه توضیحاتى بدهید
      
    در
    این دو جلسه، صحبت هاى طرفین پرونده را شنیدم. وکلاى متهم درباره روند
    تحقیقات پرونده ایراداتى مطرح کردند، من هم آنها را مکتوب کردم. قرار است
    وکلاى متهم لایحه دفاعیه دیگرى را نیز طى یک هفته به دادگاه ارائه بدهند
    تا پس از مطالعه پرونده و اظهارات طرفین، ظرف مدت قانونى تصمیم گرفته شود
    که آیا دادگاه باید دوباره تجدید شود یا حکم نهایى را صادر کنم.

    آیا دلایل براى اثبات اتهام «شهلا» کافى بود؟

    در
    این دو جلسه آنچه را که براى رسیدگى قابل طرح بود، شنیدیم. این به آن معنا
    نیست که ختم رسیدگى اعلام شده باشد. فقط ختم دومین جلسه رسیدگى را اعلام
    کردیم.

    نظرتان درباره محاکمه چیست؟
     
    تا زمانى که رأى را
    امضا نکنم، نمى توانم نظرى بدهم. براساس اظهاراتى که در این دو جلسه از
    زبان متهم و وکلایش شنیده اید و مدارک موجود در پرونده، به نظرتان «شهلا»
    قاتل است.

    قاضى یک لبخند زد و سپس گفت: شهلا هم اکنون در این
    پرونده متهم به قتل است اما تا رأى صادر نشود، نمى توانم بگویم او قاتل
    است یا خیر.

    آیا فکر مى کنید احتیاج به محاکمه مجدد باشد یا نه؟

    اگر نیاز باشد بطور قطع دوباره پرونده را رسیدگى مى کنیم اما در این جلسه آخرین دفاعیات متهم گرفته شد.

    «شهلا» ناگفته هایش را در آخرین دفاع بیان کرد
      
    دومین
    جلسه رسیدگى به پرونده شهلا درحالى پایان یافت که حکم مرگ یا زندگى او طى
    ?? روز آینده از سوى قاضى شعبه ???? دادگاه جزایى و عمومى تهران صادر
    خواهد شد.

    دومین جلسه غیر علنى رسیدگى به پرونده قتل مرحوم فاطمه -
    لاله - سحرخیزان همسر ناصر محمدخانى درحالى روز دوشنبه - 5 اسفند - برگزار
    شد که خواهر مقتول - لاله - با وجود این که وکالتنامه اى از سوى پدر و
    مادرش - به عنوان اولیاى دم - داشت، نتوانست در دادگاه حاضر شود.

    بر
    اساس این گزارش، ساعت ? و ?? دقیقه صبح دوشنبه شهلا - متهم - توسط مأموران
    زندان به دادگاه منتقل شد و بلافاصله جلسه از سوى قاضى حسین پور رسمیت
    یافت.

    ابتدا «مهران نورى» وکیل اولیاى دم بار دیگر شکایت خود را
    علیه شهلا مطرح کرد و گفت: مرحوم فاطمه، بانویى باتقوا و مؤمن و مادرى
    مهربان براى فرزندانش بود که از سوى خدیجه جاهد به قتل رسید. بنابراین به
    نمایندگى از اولیاى دم برایش قصاص مى خواهم.

    سپس ناصر محمدخانى - به نمایندگى از فرزندان خود - على و عرفان - بار دیگر شکایتش را مطرح کرد.

    وقتى قاضى دادگاه از او پرسید چه مجازاتى براى متهم مى خواهید، محمدخانى پس از مکث کوتاهى به آرامى گفت: قصاص!

    سپس
    خرمشاهى - یکى از وکلاى متهم - در دفاع از موکلش اظهار داشت: اقرارى که
    تحت فشار جسمى و روحى براى اثبات یک قتل صورت گیرد، به هیچ عنوان وجاهت
    قانونى ندارد. حال آن که موکل من - شهلا - در مراحل مختلف بازجویى تحت
    فشارهاى روحى، روانى مسائلى را مطرح کرده که بارها آن را در جلسات قبلى
    دادگاه تکذیب و انکار کرده است.وى بارها گفته به خاطر علاقه به ناصر و این
    که نمى خواست او را تحت شرایط بد در بازداشتگاه اداره آگاهى ببیند، مجبور
    به اعتراف دروغین شد. حتى اظهاراتش در زمان بازسازى قتل نیز تناقض هاى
    بسیارى دارد که این مسئله نشان دهنده اقرار او از منظر حقوقى و با توجه به
    مستندات و شواهد موجود در پرونده، ارزش علمى و قانونى نداشته است. به همین
    خاطر معتقدم شهلا در این پرونده بى گناه بوده و مرتکب جنایتى نشده است.

    آخرین دفاع شهلا
    در
    ادامه جلسه قاضى حسین پور خطاب به شهلا گفت: «شما متهم هستید به مباشرت در
    قتل فاطمه سحرخیزان و سرقت از خانه وى، براى آخرین دفاع هر مطلبى دارید
    بیان کنید.»
     
    وقتى شهلا در مقابل قاضى ایستاد با رد اتهام قتل
    فاطمه - لاله - گفت: آقاى قاضى حدود هفت سال است در زندان هستم. پس اجازه
    مى خواهم ناگفته هاى خود را براى دادگاه فاش کنم. البته دفاعیات خود را با
    یک سؤال شروع خواهم کرد.«از دادگاه مى پرسم، وقتى فردى روى زمین طاق باز
    افتاده و قاتل روى شکم وى نشسته و پاهایش را روى بازوان او قرار داده،
    چطور امکان دارد بتواند با دست هایش کارد در دست متهم را بگیرد و کف دست
    هایش مجروح شود.به طور قطع این مسئله یک معماى پلیسى نیست و به راحتى مى
    توان درباره اش به نتیجه رسید.سؤال دوم، اگر بین دو زن در یک اتاق درگیرى
    و کشمکش رخ دهد، هنگام دعوا ناخودآگاه چنگ به موهاى هم مى اندازند. پس آیا
    نباید تار موهایشان روى زمین افتاده باشد.سؤال اینجاست چرا یک تار مو از
    من در صحنه قتل پیدا نشده است.
      
    همچنین در پرونده آمده که من
    قبلاً کاردى را از آشپزخانه برداشته و سپس دستکش به دستم کرده ام. پس آیا
    نباید اثر انگشتانم در آشپزخانه روى ظروف یا کارد باقى بماند.سؤال دیگر
    این که در پرونده آمده است من همراه خود کارد داشته ام، اما ابتدا با چوب
    راکت، ضربه اى به سر لاله زده ام و بعد با کارد به وى حمله ور شده ام، اما
    عقل سلیم این را مى گوید من اگر نقشه قتل او را طراحى کرده بودم، نیاز به
    چوب راکت تنیس نبود، پس باید با کارد او را مى زدم. بنابراین با صراحت
    اعلام مى کنم این مسئله نیز ساختگى است. در حالى که آلت قتاله پیدا نشده
    است.ضمناً من تحت شرایط روحى و جسمى خیلى بد و گذراندن ماه ها در سلول
    انفرادى و تحقیر شدن در مراحل بازجویى، مجبور شدم براى رهایى از این
    شرایط، اظهاراتى ضد و نقیض بگویم که به هیچ عنوان ارزش قانونى ندارد.»

    وى
    در ادامه گفت: وقتى ? و ?? دقیقه عصر دوشنبه ?? مهر سال ،?? ناصر را با
    چشم بند و دستبند از بازداشتگاه آگاهى نزد من آوردند، به خاطر علاقه شدیدى
    که به او داشتم، با دیدن صورت غمگین و چشمان اشکبارش بسیار ناراحت شدم.
    وقتى دستبند و چشم بند را از چشمانش بازکردند، ناگهان ناصر به طرفم حمله
    کرد و من خودم را کنار کشیدم.

    سپس ناصر نگاهى به من انداخت و با
    التماس گفت: «شهلا تو را به خدا مسائل را بگو.» به او گفتم چه بگویم. من
    که کارى نکرده ام. ناصر ادامه داد: تو اجازه نده که آبروى ??ساله ورزشى ام
    از بین برود. سالگرد همسرم - لاله - نزدیک است. باید سر مزارش بروم. اگر
    تو کمک نکنى مرا به اتهام قتل او نگه مى دارند. قبول کن که تو کشتى! وقتى
    ناصر به گریه افتاد، با دیدن اشک هایش منقلب شده و گفتم: «پس بگم، من
    قاتلم!»

    در نتیجه به خاطر شرایط ناصر و علاقه شدیدى که به او
    داشتم، پذیرفتم و حرفهایى که به من مى گفتند را مى نوشتم. پس از اعتراف
    هاى دروغین و ساختگى همان شب به من جوجه کباب و نوشابه دادند. در حالى که
    پیش از آن وضعیت بسیار سخت و دردناکى داشتم.

    شهلا در بخش دیگر
    دفاعیاتش درباره لکه خون کشف شده روى تشک مقتول گفت: «جناب قاضى، پس از ??
    ماه، لکه خونى روى تشک مقتول پیدا شد. آیا مى شود آن را به آزمایشگاه داد
    تا مشخص شود متعلق به چه کسى است »؟

    قاضى دادگاه: نه!
    شهلا: پس چرا لکه خون مزبور را متعلق به من اعلام کرده اند؟

    شهلا
    براى آخرین بار به دادگاه گفت: من هیچ گونه حسادت و تنفرى از مرحومه فاطمه
    - لاله - نداشتم و او را همسرى خوب براى ناصر و مادرى مهربان براى بچه
    هایش مى دانستم. اما آقاى قاضى، حکم مرگ و زندگى ام در دست شماست، ضمن این
    که دیگر از مرگ هراسى ندارم. البته مرگ حق است و در این دنیا وابستگى و
    نگرانى خاصى ندارم. پس تابع قانون هستم.قاضى حسین پور پس از دفاعیات شهلا
    به او و وکلایش یک هفته فرصت داد تا لایحه دفاعیه خود را به دادگاه ارائه
    دهند.

    قرار است دادگاه در فرصت قانونى تصمیم خود را درباره این
    پرونده اعلام نماید.رسیدگى به این پرونده پس از سه ساعت و نیم خاتمه یافت
    و مأموران زندان، شهلا را به زندان اوین منتقل کردند.

  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: علی شعبانی


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    »» منوها
    [ RSS ]
    [ Atom ]
    [خانه]
    [درباره من]
    [ارتباط با من]
    [پارسی بلاگ]
    بازدید امروز: 13
    بازدید دیروز: 4
    مجموع بازدیدها: 7316
     

    »» درباره خودم
     

    »» پیوندهای روزانه
     

    »»دسته بندی یادداشت ها
     

    »» آرشیو نوشته های قبلی
     

    »» لوگوی خودم
     

    »» اشتراک در وبلاک
     
     

    »» وضعیت من در یاهو